از مبل راحتی که ساعتها روی آن استراحت میکنیم تا میز ناهارخوری که لحظات خوشی را با عزیزانمان در کنار آن سپری میکنیم، هر کدام از این اشیاء دنیای خاص خود را دارند. برای اینکه در مبحث زبان حرفی برای گفتن داشته باشید باید وسایل خانه به انگلیسی را کاملا بلد باشید. در این مطلب کلمات لوازم خانگی به انگلیسی با تلفظ را به صورت کامل و جامع نام بردیم، برای شناخت بهتر، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.
لوازم ضروری خانه
- Sofa (مبل) – /ˈsoʊ.fə/
The sofa in the living room is very comfortable.
مبل اتاق نشیمن بسیار راحت است. - Table (میز) – /ˈteɪ.bəl/
He placed the vase on the table.
او گلدان را روی میز گذاشت. - Chair (صندلی) – /ʧɛr/
There is a chair in every corner of the room.
در هر گوشه اتاق یک صندلی وجود دارد. - Bed (تخت) – /bɛd/
My bed is king-sized.
تخت خواب من سایز کینگ است. - Mirror (آینه) – /ˈmɪr.ər/
I checked my outfit in the mirror before leaving the house.
قبل از ترک خانه، لباس خود را در آینه چک کردم. - Lamp (لامپ) – /læmp/
The bedside lamp gives a soft light.
لامپ کنار تخت نور ملایمی میدهد. - Curtains (پردهها) – /ˈkɜːr.tɪnz/
The curtains are drawn to block the sunlight.
پردهها کشیده شدهاند تا نور خورشید را مسدود کنند. - Couch (کاناپه) – /kaʊʧ/
We watched a movie on the couch last night.
ما شب گذشته روی کاناپه فیلم تماشا کردیم. - Bookshelf (قفسه کتاب) – /ˈbʊk.ʃɛlf/
She placed the new books on the bookshelf.
او کتابهای جدید را روی قفسه کتاب گذاشت. - Rug (فرش) – /rʌɡ/
The rug in the hallway needs cleaning.
فرش در راهرو نیاز به تمیز کردن دارد. - Desk (میز کار) – /dɛsk/
My desk is always organized.
میز کار من همیشه مرتب است. - Clock (ساعت) – /klɒk/
The clock is on the wall in the living room.
ساعت دیواری در اتاق نشیمن است. - Drawer (کشو) – /drɔːər/
I kept my keys in the drawer.
کلیدهایم را در کشو گذاشتم. - Cushion (بالش دکوری) – /ˈkʊʃən/
These cushions are placed on the sofas.
این بالشهای دکوری روی مبلها قرار دارند. - TV (تلویزیون) – /ˈtiːˈviː/
Turn on the TV, the movie has started.
تلویزیون را روشن کن، فیلم شروع شده.
لوازم آشپزخانه به انگلیسی
- Fridge (یخچال) – /frɪdʒ/
The fridge is full of fresh fruits.
یخچال پر از میوههای تازه است. - Oven (فر) – /ˈʌv.ən/
She baked a cake in the oven yesterday.
او دیروز یک کیک در فر پخت. - Stove (اجاق گاز) – /stoʊv/
The soup is boiling on the stove.
سوپ روی اجاق گاز در حال جوشیدن است. - Microwave (مایکروویو) – /ˈmaɪ.krə.weɪv/
He heated his lunch in the microwave.
او ناهارش را در مایکروویو گرم کرد. - Sink (سینک) – /sɪŋk/
The dishes are piled up in the sink.
ظرفها در سینک جمع شدهاند. - Cupboard (کابینت) – /ˈkʌb.ərd/
The cups are stored in the cupboard.
فنجانها در کابینت نگهداری میشوند. - Blender (مخلوطکن) – /ˈblɛn.dər/
She made a smoothie using the blender.
او با استفاده از مخلوطکن یک اسموتی درست کرد. - Toaster (توستر) – /ˈtoʊ.stər/
The bread is in the toaster.
نان داخل توستر است. - Knife (چاقو) – /naɪf/
Be careful when using the knife.
هنگام استفاده از چاقو مراقب باش. - Spoon (قاشق) – /spuːn/
He stirred the coffee with a spoon.
او قهوه را با قاشق هم زد. - Fork (چنگال) – /fɔːrk/
Please pass me a fork for the salad.
لطفاً یک چنگال برای سالاد به من بده. - Plate (بشقاب) – /pleɪt/
The plate is full of delicious food.
بشقاب پر از غذای خوشمزه است. - Pan (تابه) – /pæn/
She fried the eggs in a pan.
او تخممرغها را در تابه سرخ کرد. - Pot (قابلمه) – /pɒt/
The pot is on the stove with boiling water.
قابلمه روی اجاق گاز با آب در حال جوشیدن است. - Mug (ماگ) – /mʌɡ/
I love drinking tea in a large mug.
من عاشق نوشیدن چای در یک ماگ بزرگ هستم.
لوازم حمام – توصیف وسایل خانه به انگلیسی
- Shower (دوش) – /ˈʃaʊ.ər/
I take a shower every morning.
من هر صبح دوش میگیرم. - Towel (حوله) – /ˈtaʊ.əl/
The towel is hanging on the rack.
حوله روی رختآویز آویزان است. - Sink (روشویی) – /sɪŋk/
The sink is clean and shiny.
روشویی تمیز و براق است. - Toothbrush (مسواک) – /ˈtuːθ.brʌʃ/
Don’t forget to pack your toothbrush.
یادت نرود مسواک خود را برداری. - Soap (صابون) – /soʊp/
She washed her hands with soap.
او دستهایش را با صابون شست. - Mirror (آینه) – /ˈmɪr.ər/
There is a small mirror in the bathroom.
یک آینه کوچک در حمام وجود دارد. - Shampoo (شامپو) – /ʃæmˈpuː/
I need to buy a new bottle of shampoo.
من باید یک بطری شامپو جدید بخرم. - Razor (تیغ اصلاح) – /ˈreɪ.zər/
He shaved his beard with a razor.
او ریش خود را با تیغ اصلاح کرد. - Hairdryer (سشوار) – /ˈheəˌdraɪ.ər/
She dried her hair with the hairdryer.
او موهایش را با سشوار خشک کرد. - Bathrobe (حوله تنپوش) – /ˈbæθ.roʊb/
He put on a bathrobe after the shower.
او بعد از دوش گرفتن حوله تنپوش به تن کرد.
لوازم اتاق خواب – وسایل خانه به انگلیسی با عکس
- Bed (تخت خواب) – /bed/
I lay down on the bed to rest.
روی تخت خواب دراز کشیدم تا استراحت کنم. - Pillow (بالش) – /ˈpɪl.oʊ/
The pillow is very soft and comfortable.
بالش خیلی نرم و راحت است. - Blanket (پتو) – /ˈblæŋ.kɪt/
She covered herself with a warm blanket.
او خود را با یک پتوی گرم پوشاند. - Wardrobe (کمد لباس) – /ˈwɔːr.droʊb/
All my clothes are in the wardrobe.
تمام لباسهایم در کمد لباس است. - Curtains (پردهها) – /ˈkɜː.tənz/
She opened the curtains to let the sunlight in.
او پردهها را باز کرد تا نور خورشید وارد شود. - Lamp (چراغ) – /læmp/
I turned on the lamp to read a book.
چراغ را روشن کردم تا کتاب بخوانم. - Mattress (تشک) – /ˈmæt.rəs/
The mattress on this bed is very comfortable.
تشک این تخت بسیار راحت است. - Mirror (آینه) – /ˈmɪr.ər/
There is a large mirror above the dresser.
یک آینه بزرگ بالای میز آرایش قرار دارد. - Drawer (کشو) – /drɔːr/
I keep my socks in the top drawer.
جورابهایم را در کشوی بالایی نگه میدارم. - Clock (ساعت) – /klɒk/
The clock on the wall shows 8 o’clock.
ساعت روی دیوار ۸ را نشان میدهد.
لوازم اتاق نشیمن – اشیا به انگلیسی با تلفظ
- Sofa (مبل) – /ˈsoʊ.fə/
We sat on the sofa to watch TV.
روی مبل نشستیم تا تلویزیون تماشا کنیم. - Coffee table (میز جلو مبلی) – /ˈkɒf.i ˌteɪ.bəl/
The coffee table is made of glass.
میز جلو مبلی از شیشه ساخته شده است. - TV (تلویزیون) – /tiːˈviː/
The TV is mounted on the wall.
تلویزیون روی دیوار نصب شده است. - Bookshelf (قفسه کتاب) – /ˈbʊk.ʃɛlf/
There are many books on the bookshelf.
کتابهای زیادی در قفسه کتاب وجود دارد. - Rug (فرش کوچک) – /rʌɡ/
The rug under the coffee table is colorful.
فرش کوچک زیر میز جلو مبلی رنگارنگ است. - Curtains (پردهها) – /ˈkɜː.tənz/
The curtains in the living room are dark blue.
پردههای اتاق نشیمن آبی تیره هستند. - Painting (تابلو نقاشی) – /ˈpeɪn.tɪŋ/
There is a beautiful painting on the wall.
یک تابلوی نقاشی زیبا روی دیوار است. - Fireplace (شومینه) – /ˈfaɪər.pleɪs/
The fireplace keeps the room warm in winter.
شومینه اتاق را در زمستان گرم نگه میدارد. - Remote control (کنترل از راه دور) – /rɪˈmoʊt kənˈtroʊl/
Where is the remote control for the TV?
کنترل تلویزیون کجاست؟ - Fan (پنکه) – /fæn/
The fan is spinning at full speed.
پنکه با سرعت کامل در حال چرخیدن است.
لوازم مرتبط با دفتر کار خانگی -وسایل خانه به انگلیسی
Desk (میز کار) – /desk/
The desk is organized with all my papers.
میز کارم با تمام کاغذهایم مرتب شده است.
Chair (صندلی) – /tʃeər/
I bought a new chair for my office.
یک صندلی جدید برای دفترم خریدم.
Laptop (لپتاپ) – /ˈlæp.tɒp/
I use my laptop for work and study.
از لپتاپم برای کار و مطالعه استفاده میکنم.
Printer (پرینتر) – /ˈprɪn.tər/
The printer ran out of ink.
پرینتر جوهرش تمام شد.
Bookshelf (قفسه کتاب) – /ˈbʊk.ʃɛlf/
The bookshelf is full of novels and study materials.
قفسه کتاب پر از رمان و مواد مطالعه است.
Pen (خودکار) – /pen/
He signed the document with a pen.
او سند را با خودکار امضا کرد.
Notebook (دفترچه) – /ˈnoʊt.bʊk/
I wrote my ideas in the notebook.
ایدههایم را در دفترچه نوشتم.
Lamp (چراغ مطالعه) – /læmp/
The lamp on the desk is very bright.
چراغ مطالعه روی میز خیلی روشن است.
File (پرونده) – /faɪl/
All the documents are in the file cabinet.
تمام مدارک در کابینت پرونده هستند.
Calendar (تقویم) – /ˈkæl.ən.dər/
The calendar helps me keep track of important dates.
تقویم به من کمک میکند تاریخهای مهم را پیگیری کنم.
وسایل خانه به انگلیسی برای کودکان
اتاق نشیمن (Living Room)
- Sofa – مبل
- Table – میز
- Chair – صندلی
- TV – تلویزیون
- Carpet – فرش
آشپزخانه (Kitchen)
- Fridge – یخچال
- Plate – بشقاب
- Cup – فنجان
- Spoon – قاشق
- Fork – چنگال
اتاق خواب (Bedroom)
- Bed – تخت خواب
- Pillow – بالش
- Blanket – پتو
- Wardrobe – کمد لباس
- Lamp – چراغ
حمام (Bathroom)
- Toothbrush – مسواک
- Soap – صابون
- Towel – حوله
- Shampoo – شامپو
- Bathtub – وان حمام
وسایل دیگر (Other Items)
- Clock – ساعت دیواری
- Window – پنجره
- Door – در
- Fan – پنکه
- Light – چراغ
نتیجه گیری در مورد لغات و اصطلاحات مربوط به اثاثیه و وسایل خانه به زبان انگلیسی
در نهایت، آشنایی با لغات و اصطلاحات مربوط به household items (لوازم خانگی) و وسایل خانه به انگلیسی به شما کمک میکند به راحتی نیازهای خود را بیان کرده و در دنیای لوازم خانگی به زبان انگلیسی تسلط پیدا کنید. حالا که با این لغات آشنا شدهاید، میتوانید خانه خود را به زبان جهانی خود توصیف کنید و از هر گوشه آن لذت بیشتری ببرید. شما چه کلمات دیگری در مورد لوازم خانگی به زبان انگلیسی میشناسید؟ برای ما بنویسید.